💘my angel🌙 🍷couple: krisho🍷 💕Genre: Romance💕 (part 6) [the and]

کریس بدون حرف به سمتش قدم برداشت و درست تو دو قدیمش ایستاد. نمی‌خواست موش کوچولوش رو بترسونه اما دیگه طاقت نداشت. یه روزه دیدتش؟ خب به درک! اون این بچه موشو میخواست.
_تا دیر وقت نباید کار کنی!
_کار من اینجوریه که تا دیر وقت کار کنم!
_امان از اون زبون درازت.
_من خیلیم نرمالم.
سرش رو سمت کاغذاش چرخوند. همین که یکم متمرکز شد، نفسای گرمی به گونش خورد و بعدش دردی تو لپش احساس کرد.
_اخخخ، ول کن ببینم.
کریس به اندازه یه سانت عقب نشینی کرد.
کریس دستای جونمیون رو تو یه دستش گرفت و به انگشتای ظریفش بوسه زد.
_پنیک نکن. میدونم قرار بود من دهنتو سرویس کنم، اما اونی که دهنش سرویس شده منم! خواب نذاشتی برام! من رکم! باید فهمیده باشی اومدنت به اینجا نقشه بوده. تو خیلی باهوشی، برای همین می‌خوام مال من بشی. از مادر گائون خیری ندیدم اما فرشتهٔ گائونمو خیلی دوست دارم. قبول می‌کنی فرشتهٔ منو زندگیم بشی؟
_داری چی میگی؟ تب داری؟ الکل خوردی؟ من مردم الاغ!
کریس نزدیک تر رفت.
_قراره انتقالی بگیرم به سئول، فقط بخاطر تو و گائون. حتی اگه قبول نکنی هر روز میام در کمپانیت. اینقدر میام تا قبول کنی.
بعدش جای گاز رو گونشو بوسید و خارج شد.
بعد از ماجرای اون شب جونمیون صبح زود به سئول برگشته بود. اولش فکر میکرد کریس داره شوخی میکنه اما دیدنش اونم هر روز جلوی در کمپانیش چیزی بیشتر از حد تصورش بود.